ازجمله موانع مهم در روابط این دو کشور در طول سالیان گذشته میتوان به جنگ اعراب و اسرائیل، جنگ جهانی دوم، جنگ سرد و استراتژی ضدکمونیسم آمریکا، جنگهای اول و دوم خلیجفارس و مبارزه آمریکا علیه تروریسم اشاره کرد. عربستانسعودی یکی از چهار کشور جهان با بزرگترین ذخایر ثبت شده نفتی به شمار میرود و از دیرباز از متحدان اصلی ایالات متحده در منطقه بوده است. روابط این دو کشور در طول هفت دهه اخیر فرازونشیبهای زیادی داشته ولی بهدلیل نقش مهم عربستان در منطقه و نیاز آمریکا به منابع نفتی این کشور، هیچگاه قطع نشده و نفت و موضوع امنیت ازجمله دلایل اصلی رابطه نزدیک میان دوکشور بودهاند. بهعبارت روشنتر آمریکا در رابطه با عربستان همواره منافع امنیتی و اقتصادی خود را درنظر گرفته است.
سابقه تاریخی
پیش از کشف نفت، سیاستهای مقامات آمریکایی نسبت به عربستان بسیار محدود بود بهخصوص که سعودیها منافع خاصی در رابطه با ایالات متحده برای خود نمیدیدنداما بعد از کشف ذخایر نفتی فراوان این کشور، آمریکا متوجه منافع خارجی فراوان خود در این سرزمین شده و تقاضای مداوم آمریکا برای نفت و نیاز عربستان به حفظ تعادل اقتصادی در تحکیم روابط دو کشور سهم بسزایی ایفا کردند.
بعد از انعقاد قرارداد میان عربستان و کمپانیهای نفتی آمریکایی و با اینکه در آن زمان واردات نفت از عربستان اهمیت خاصی برای ایالات متحده نداشت، دولت واشنگتن با هدف یافتن ذخایر هرچه بیشتر نفت در عربستان سعودی به توسعه روابط خود با این کشور پرداخت.تا سال1940 ایالات متحده یک سفیر جداگانه در عربستان نداشت. با شروع جنگ جهانی دوم، آمریکا اطمینان یافت که نفت عربستان از اهمیت استراتژیک زیادی برخوردار است. در سال1943 فرانکلین روزولت، رئیسجمهور وقت آمریکا به طور رسمی اعلام کرد که «دفاع از عربستان سعودی بهمنظور دفاع از ایالات متحده» حیاتی است. روزولت به حمایت از دولت عربستان ادامه داد و در فوریه سال1945 با پادشاه عربستان ملاقات کرد و در مورد مسائل مهمی نظیر امنیت کشورها و ایجاد یک دولت یهود در سرزمینهای فلسطینی به گفتوگو پرداخت. کمپانی استاندارد اویل کالیفرنیا بعدها به شرکت نفتی عرب- آمریکا با نام اختصاری آرامکو تغییر نام یافت و توافقات حاصل شده بین این کمپانی و دولت عربستان بارها طی سالهای آتی دچار تغییرشد. در سال1951 در پی یک توافق مهم بین دوکشور، دولت آمریکا ماموریت آموزش نظامی این کشور را در عربستان دائمی کرده و متعهد به آموزش استفاده از سلاحها و دیگر خدمات امنیتی به نیروهای مسلح عربستانی شد. این توافق در واقع پایههای آنچه در طول زمان به یک رابطه امنیتی طولانی مدت بین دوکشور تبدیل شده را شکل میداد.
مقاطع مهم و چالش در روابط
درحالیکه روابط آغازین دوکشور رو به گسترش بود، نخستین چالش میان آمریکا و عربستان در زمان اوج درگیریهای میان اعراب و یهودیان در سال1936 و در سرزمینهای فلسطینی تحت قیمومیت بریتانیا رخ داد. دولت آمریکا با تاسیس دولت مستقل صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی موافقت نشان داده و این برخلاف خواسته دولت عربستان سعودی در نقش یکی از پیشتازان دنیای اسلام و عرب بود که از موضع کشورهای عربی حمایت میکرد. با توجه به منافع نفتی آمریکا در عربستانسعودی و در پی ارسال نامه فرانکلین روزولت به عبدالعزیز بنسعود، پادشاه سعودی بار دیگر نسبت به نرم شدن روابط دو کشور متقاعد شد و در پی یک کشف بزرگ نفتی در سال1938 که به شکوفایی در صنعت نفت منجر شد، ایالات متحده بیش از پیش به فکر حفظ منافع خود در این سرزمین افتاد. با شروع جنگ جهانی اول، دولت آمریکا نخستین سفیر خود به نام برت فیش را بهمنظور گسترش هرچه بهتر روابط دیپلماتیک و در امان نگه داشتن منافعش از خطر دشمنان، به جده فرستاد.
با توجه به درگیرشدن آمریکا در جنگ جهانی دوم، روابط این دو کشور که به کندی پیش میرفت، از اهمیت کمتری برخوردار شد و این غفلت آمریکا، عربستان را به کشوری آسیبپذیر تبدیل ساخت. ایتالیا پایگاه نفتی استاندارد اویل کالیفرنیا در ظهران را بمباران کرد و این موضوع عربستان را در پی ترس از قطع تولید نفت و کاهش سفر حجاج به این کشور و ضربهخوردن اقتصاد این دولت، ناچار به یافتن یک قدرت خارجی بهمنظور حفاظت از سرزمینهای خود کرد. در نتیجه عربستان با خواسته آمریکا مبنی بر پرواز جنگندههای این کشور بر فراز این سرزمین و ساخت پایگاههای هوایی در خاک خود موافقت کرد و تاسیسات نفتی بازسازی شده و مسیر حجاج هم تحت حمایت قرارگرفت و آمریکا هم مسیرهای مستقیم بیشتری برای پرواز هواپیماهای نظامی خود به سمت ایران و شوروی سابق یافت. بعد از پایان جنگ جهانی اول، اگرچه شهروندان عربستانی از حضور نیروهای نظامی آمریکا در ظهران ناراضی بودند اما دولت این کشور این نیروها را بهعنوان اعضای اصلی استراتژی دفاعی خود میپنداشت و تصمیم گرفت میزان حضور این نیروها را در ظهران با توجه به شرایط منطقه به تناوب کاهش و افزایش دهد. در آن برهه زمانی و با توجه به شروع جنگ سرد، آمریکا عمده تمرکز خود را متوجه شوروی سابق کرده و هری ترومن به دولت سعودی قول داد که از عربستان در برابر نفوذ اتحاد جماهیر شوروی سابق محافظت کند. در نتیجه تعداد نیروهای آمریکایی در منطقه بهمنظور حفاظت از منافع و متحدان این کشور افزایش یافت و روابط امنیتی بین عربستان و آمریکا هم در ابتدای جنگ سرد بهشدت تحکیم شد.
در جنگ اول خلیجفارس که با حمله عراق به کویت آغاز شد، روابط امنیتی دوکشور افزایش یافت. ملک فهد، پادشاه وقت عربستان بعد از این حمله علنا علیه عراق و بوش پدر، علیه صدامحسین که منافع نفتی آمریکا در کویت را به خطر انداخته بود، اعلان جنگ کردند. ضمن اینکه آمریکا نگران حمله صدام به منافع نفتی این کشور در عربستان سعودی هم شده بود. در نتیجه تعداد زیادی از نیروهای نظامی آمریکایی با موافقت ملک فهد برای حمایت از این کشور به منطقه اعزام شدند. ضمن اینکه 100هزار نیروی نظامی سعودی هم از سوی فهد طی عملیات «توفان صحرا» بهمنظور ایجاد یک پایگاه سعودی- آمریکایی اعزام شدند. در این پایگاه نیروهای متحد دیگر کشورها علیه صدام بهمنظور مقابله با اشغال کویت حضور داشتند که به شکست زودهنگام عراق منجر شد. بعد از جنگ اول خلیجفارس، دولت آمریکا 5هزار نیروی نظامی خود را بهصورت دائم در پایگاههای نظامی در عربستان حفظ کرد و این تعداد نیرو در سال2003 در جنگ عراق به دههزار تن رسید. حضور دائمی نیروهای نظامی آمریکایی در عربستانسعودی، یکی از انگیزههای عوامل حوادث 11سپتامبر تلقی شدند. در سال2003 آمریکا بسیاری از نیروهای خود را از عربستان سعودی فراخواند ولی هنوز بخشی از آنها در این سرزمین مستقر هستند.
اوج تنش
11سپتامبر سال2001 بدترین روز روابط میان آمریکا و عربستان نام گرفت. مقامات آمریکایی، با توجه به اینکه بیشتر عوامل حملات به برجهای دوقلو و پنتاگون ملیت عربستانی داشتند، این کشور را بهدست داشتن در طراحی این توطئه متهم کرد. با وجود این همکاریهای عربستان در جنگ علیه تروریسم و سیاستهای جدید ضدالقاعده این کشور در بازسازی روابط با آمریکا نقش مهمی داشت. اگرچه بسیاری از تحلیلگران معتقدند که اسامهبن لادن که در سال1994 از عربستان اخراج شده و ملیت سعودی او باطل شده بود، این 15تروریست را به بهانه برهم زدن روابط دوکشور برای عملیات 11سپتامبر انتخاب کرده بود اما آمریکا هنوز نسبت به عدمدخالت دولت عربستان در این حادثه شک و تردید دارد. با این حال عربستان در این سالها تلاشهای متعددی برای اثبات بیگناهی خود در این ماجرا و اثبات دوستی دیرینهاش به آمریکا داشته است.
همکاری های اقتصادی
بعد از جنگ سرد، روابط آمریکا و عربستان توسعه بیشتری یافته و کمپانیهای آمریکایی مبالغ هنگفتی بابت آمادهسازی و مدیریت بازسازی عربستان سعودی دریافت کردند. دولت عربستان مبلغ 100میلیارد دلار بابت مدیریت، ساخت و تاسیسات و سلاحهای آمریکایی به این کشور پرداخت کرده و در دهههای70 و 80 میلادی دانشجویان بورسیه زیادی را با هدف تحصیلات عالیه به ایالات متحده فرستاده است. در همین مدت ایالات متحده آکادمیهای نظامی متعدد، بنادر دریایی و پایگاههای هوایی زیادی در عربستان سعودی ساخته و مدیریت کرده است. ضمن اینکه سعودیها معاملههای خوبی در خرید سلاحهای آمریکایی با این کشور داشتهاند که شامل جنگندههای اف-16 و تانکهایی که بعدها در جنگ خلیجفارس مورد استفاده قرارگرفتند، میشدند. دولت آمریکا این قبیل تسلیحات نظامی را همراه با مشاورههای مداوم به خاندان سعودی که نقش کلیدی در استراتژی امنیت ایالاتمتحده ایفا میکند، ارائه میدهد. کنگره آمریکا در اکتبر سال2010 از قصد این کشور مبنی بر امضای بزرگترین قرارداد فروش تسلیحات در تاریخ ایالات متحده خبر داده و فروش 60/5میلیارد دلاری سلاحهای نظامی به عربستان سعودی را اعلام کرد.
خرید تسلیحات نظامی همواره یکی از محورهای مهم روابط دوکشور بوده و عربستان در فاصله سالهای1985 تا 1991میلادی هم حدود 52/4میلیارد دلار برای خرید تجهیزات نظامی از آمریکا هزینه کرده بود. دولت آمریکا در سال2010 مبادلات تجاری دوطرفه میان دو کشور شامل صادرات و واردات را حدود 43میلیارد دلار برآورد کرده بود. در همین سال کالاهای صادراتی آمریکا به عربستان سعودی 11/6 میلیارد دلار بودند که رشدی معادل 7/1درصد نسبت به سال2009 میلادی نشان میدادند. واردات آمریکا از این کشور هم در همین تاریخ معادل 31/34درصد بوده که 42/4درصد نسبت به سال قبل افزایش داشته است. عمده صادرات آمریکا به عربستان شامل خودرو، ماشینآلات و دستگاههای صنعتی، هواپیما، ماشینهای الکترونیک و لوازم پزشکی و عمده صادرات عربستان هم نفت و مواد شیمیایی و مشتقات آنها بوده است. سرمایهگذاریهای مستقیم خارجی آمریکا در عربستان سعودی در همین سال حدود هشتمیلیارددلار بود که بیشتر آن در بخش تاسیس شرکتهای نفتی صورت گرفته بود.